می نویسم، پس هستم

شور و شوق

saba saba | يكشنبه, ۲۳ تیر ۱۳۹۸، ۰۷:۳۹ ب.ظ | ۰ نظر

اینجا چیزی که داریم یک خرس خیاط درست و حسابی است که امروز توانایی دوخت لباسی زیبا را در خود کشف کرده است. خرس خیاط از بس هیجان زده است تمام روز را کار کرده است روی لباس جدید. سر شانه های لباس دوخته شده است اما فقط خود خرس خیاط می داند که این لباس است. هر کس که نگاه کند یک پارچه ی سیاه و سفید با لکه های آبرنگی می بیپند که بیشتر شبیه کیسه ی برنجی است تا لباس با مدل جدید. 

خرس خیاط هم چون دل توی دلش نیست به نظرات عجولانه ی دیگران وقعی نمی گذارد و می رود پی مهیا کردن وسایل مورد نظر دیگر که مهمترینش ایده و فکر است و بعد پیاده کردن ایده روی پارچه. که کار، کار خودِ خودِ خرس خیاط است. بهتر از او کسی نمی تواند ایده اش را اجرا کند.

خرس خیاط می داند که عجله هم نباید بکند فقط باید ثابت قدم باشد و در راه نماند. همین کافی است.
خرس خیاط حالا نشسته تا استراحت بین راهی اش را به آخر برساند و دنبال بهترین ها برای ادامه باشد. شور و شعف وصف نشدنی در جانش دویده که به عاشق شدن پهلو می زند. 

این حس ناب را اگر کشف کرده باشید زندگی تان گلباران است با عطر و بوی اردیبهشتی و نوای یپانوی فرانتس لیست. 

زنده باد خلق کردن!

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی