می نویسم، پس هستم

هوای گرم و مخ تبخیر شده

saba saba | دوشنبه, ۳۱ تیر ۱۳۹۸، ۰۷:۰۶ ب.ظ | ۰ نظر

هوا جوری گرم  و شرجی شده که آدم احساس می کنه الان است که دنیا بترکد از گرمای زیاد یا تبخیر شود و برود قاطی عدم. 

این را گفتم که توجه داشته باشید توی این هوا، مغز آدم کار نمی کند. همه اش خواب است و در چرت خلسه طوری معلق است و نمی داند کی است! چی است! و قرار است چه بشود!!! چه برسد به اینکه بتواند از خودش نظریه و چرت و دل نوشته ساطع کند.

بعد انتظار دارید من بتوانم به ذهنم نظم بدهم، موضوع پیدا کنم و تازه از آن موضوع اینجا چرت و جفنگ بنویسم!! به نظرم توقع زیادی نیست برای شمایی که در خنکای کولر گازی نشسته ای و مرا می خوانی! 
راست میگی اصلا توقع زیادی نیست! قبول دارم. ولی مخ من در پی نوشتن های مکرر در جاهای دیگر ته کشیده و هیچی نمونده برای این سبک نوشتن وبلاگی.

فکر کنم باید درِ اینجا را تا مدتی نامشخص تخته کنم و بذارم محل زندگی موش های بی خانمان باشد.چرا ؟ چون موش ها هم گناه دارند. البته قول میدم زود به زود بهشون سر بزنم یک وقت از مهربانی من سواستفاده نکنن اینجا را مثل پایه پایه چوبی مبل بجوند. 
:) 

  • saba saba

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی