می نویسم، پس هستم
می نویسم، پس هستم
بایگانی
ارديبهشت ۱۴۰۰
(۱)
ارديبهشت ۱۳۹۹
(۳)
بهمن ۱۳۹۸
(۶)
دی ۱۳۹۸
(۴)
آذر ۱۳۹۸
(۱)
آبان ۱۳۹۸
(۵)
تیر ۱۳۹۸
(۱۳)
خرداد ۱۳۹۸
(۱۷)
ارديبهشت ۱۳۹۸
(۱۸)
فروردين ۱۳۹۸
(۲)
آخرین مطالب
۰۰/۰۲/۳۰
هوای تو دارم نمی گذارندم
۹۹/۰۲/۲۷
ویرانکده ام
۹۹/۰۲/۲۴
سس اشک روی لقمه ی پنیر و خیار
۹۹/۰۲/۲۲
امیدفروشی سراغ ندارید؟
۹۸/۱۱/۲۸
خوشی کردن را یاد بگیریم؟
۹۸/۱۱/۲۶
اختلال روانی طور
۹۸/۱۱/۲۵
قیچی، زنانه ترین آلت قتل خود
۹۸/۱۱/۲۰
تزریقات شادی و پانسمان روحی
۹۸/۱۱/۱۲
هیچم در هیچستان
۹۸/۱۱/۰۳
کشور day
پیوندهای روزانه
باید دیوانه وار دوست بدارم
پاسخ به سوالات وبلاگ نویسان
آخرین وبلاگ های به روز شده
زندگی به سبک بیان!
پیوندها
زنی که صدای انقباض موهایش را می شنید
آقا خوش تیپا
کتابخون ها از دستش ندید
چی لازم داری؟
منوی بلاگ
خانه
درباره من
سرآغاز
تماس با من
طبقه بندی موضوعی
طنز
(۱)
داستان
(۷)
دلنوشته
(۴۳)
چرت نوشت
(۳۴)
معرفی کتاب
(۰)
خرید کتاب
(۰)
پربیننده ترین مطالب
۹۸/۰۱/۲۸
حفره
۹۸/۰۲/۰۴
یک قطره از ذهن مغشوش
۹۸/۰۴/۰۹
من پنجره ام
۹۸/۰۴/۰۸
یک صحنه گروتسک
۹۸/۱۱/۰۳
کشور day
۹۸/۰۴/۳۱
هوای گرم و مخ تبخیر شده
۹۸/۰۳/۱۸
ملافه ای سفید روی زندگی ام
۹۸/۰۱/۳۱
شنبه ی در هم برهم
۹۸/۰۳/۲۲
محکومین به تماشای برنامه کودک
۹۸/۰۲/۳۰
چطور زنده می مانید؟
۱ مطلب با کلمهی کلیدی «پوچ» ثبت شده است
هیچ
saba saba
|
سه شنبه, ۱۸ تیر ۱۳۹۸، ۰۷:۳۳ ب.ظ
|
۰ نظر
سلام
خوب حرفی ندارم بنویسم برای همین به زنده بودنم شک دارم. :)
هنوز ذهنم سفید است، سفید تا بی نهایت، تا جایی که چشمِ ذهن کار می کند، سفید سفید!
۰ نظر
۱
۰
۱۸ تیر ۹۸ ، ۱۹:۳۳
saba saba