می نویسم، پس هستم

قیچی، زنانه ترین آلت قتل خود

saba saba | جمعه, ۲۵ بهمن ۱۳۹۸، ۰۱:۱۲ ب.ظ | ۰ نظر

می دونید احساسات زنان در موهایشان است. زنی که موهای بلندش را پهن می کند روی شانه ها، یا حلقه مویی را دور انگشتانش می پیچاند و باز می کند. یا موی بلندش را پشت گوش می زند، طوری که دوباره رها شود و او دوباره این کار را تکرار کند، عاشق است، عاشق زندگی. دلش شاد است و زندگی دارد به روالی که می خواهد می چرخد. امید دارد و اگر ندارد نور امید را می بیند. 

اما وای به روزی که حالش پریشان شود و هر چه صبر کند، تلاش کند اوضاع به سامان نگردد. دست به قیچی این آلت قتل خود می شود و موها را می چیند. در واقع دارد تکه های وجود خودش را که مرده اند جدا می کند. مثل هرس کردن درختی که قسمتی از شاخه هایش خشکیده است. 

مثل خرس خیاط که اول کمی از موهایش را به بهانه موخوره کوتاه کرد، اوضاع روز به روز بدتر شد و  خرس خیاط موهای تا کمرش را به بهانه ریزش کوتاه تر کرد. موهایش به شانه رسیده بود که زندگی سخت شد، خرس خیاط پریشان و درمانده شد، این بار موهایش را پسرانه زد و گذاشت به حال خودش. سرش سبک شد و خیال کرد این بار دیگر باید تحمل کند. اگر تحمل نکند و برود سرش را بتراشد چه! اگر مثل سربازی شود که موهایش را زیر موزر می ریزد جلوی پایش و سوز پاییز را توی جمجمه اش حس می کند چه!

مو دوباره رشد می کند، بلند می شود، می رسد به شانه، بعد دوباره می رسد به کمر. اما آیا رنج هایی که رد عبورشان روی قلب و بدنت مانده را می شود پاک کرد؟ چین های دور چشم و لب و شل شدن عضله ها را می شود برگرداند به حالت اول؟ احساس پوچی و تباهی را چه کند؟

فکر می کنم خرس خیاط سخت پشیمان است از چیدن موهای مجعد و بلندش که هیچ تار موی سفیدی در آنها نبود! عصبانی است، اما باز ایستاده است جلوی آینه و یک دسته موی سفید کوتاه را تهدید به بریدن می کند! 

 

 

 

 

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی