می نویسم، پس هستم

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «هورمون های زنانه» ثبت شده است

اسب چوبی تروا هستم

saba saba | چهارشنبه, ۸ آبان ۱۳۹۸، ۰۶:۴۶ ب.ظ | ۰ نظر

 همه اش خنده ام می گرفت. به حرکت پرده در باد می خندیدم، به ناخن های دو پوست شده ام، به غذای ریخته روی فرش، به مردی که توی تلویزیون سبیل نوک سیخی داشت. خلاصه به همه چیز خنده ام می گرفت. و نمی توانستم جلوی خنده ام را بگیرم. خودم هم از این خنده ها عاصی شده بودم. این دیگر چه کوفتی بود! مریض بودم؟ شاید. 

دلم می خواست بدوم توی خیابان و به تک تک آدم هایی که می بینم فارغ از جنسیت و سن بگویم دوستت دارم. بعضی هاشان را بغل کنم و ببوسم و بگویم زندگی قشنگه! 

شک ندارم مریض بودم! 

این حس فقط یک روز پایید.

صبح امروز که از خواب بیدار شدم، دوباره دنیایم را غبار خاکستری نه چندان غلیظی گرفته بود که احساساتم را هم مسموم کرده بود. دیگر خنده ام نیم گرفت در عوض بی تفاوت ترین آدم دنیا شده بودم.

خودم فکر می کنم تقصیر هورمون های لعنتی لاابالی است که هر کار دلشان می خواهد با من می کنند. همین ها دشمن اصلی من هستند. همین ها آخرش مرا خواهند کشت به همان شیوه ای که خودشان دلشان می کشد. 

 

از اینکه اینقدر بدنم در اختیار یک عده هورمون ناشناخته و مرموز باشد متنفرم. احساس می کنم شکل اسب چوبی تروا هستم که فقط پوسته ای هستم با موجودات درون تنم که هدایتم می کنند. 

 

 

  • saba saba

رازهای فیزیولوژیک یک زن

saba saba | سه شنبه, ۱۷ ارديبهشت ۱۳۹۸، ۰۶:۴۵ ب.ظ | ۰ نظر

 

بعضی زنان فکر می کنند ( خودم هم تا همین چند وقت پیش) به صورت عام بین خود رازهایی دارند. رازهایی که بدون کلامی و با قرارداد نانوشته ای در بین خودشان نگه می دارند. رازهای ناگفته ای که نباید گفته شود. چون زشت، حال به هم زن، چندآور و منزجر کننده است. زهی خیال باطل! 

فقط یک لحظه تامل همه چیز را روشن می کند. هر زنی هر رازی را که دارد به شوهرش یا پارتنرش می گوید. شاید عده ای ناچیزی باشند که نگفته بگذارند آن هم برای مدتی. 


حالا فکر کنید همه شوهران از همه چیز همسرشان خبر دارند. خبر دارند زنان پریود می شوند، وقتی پریود می شوند چه حالی و چه  دردهایی دارند و در کل این پروسه چگونه است.

همه ی مردهی عاقل و حتی غیرعاقل :) خبر دارند که شب ها چه اتفاقاتی بین دو نفر غیر همچنس در اتاق خواب می افتد.

همه ی مردها خبر دارند که در مطب زنان، زایشگاه ها، سونوگرافی های واژینال و ...چه رخ می دهد.

این ها را گفتم که گفته باشم، که همه می دانند. پس چرا ما زن ها باید زندگی مخفی با بدن ها با فیزیولوژیک مان داشته باشیم! مثلا چرا وقتی پریود هستیم و درد داریم نباید دلیل اصلی را بگوییم! چرا نباید وقتی در مطب پزشک زنان معاینه شدیم و حس ناجوری داریم حرفی از آن به میان بیاوریم و غیره.

واقعا چرا!

وقتی همه می دانند و با آن کنار آمده اند ما خودمان چرا پنهانکاری می‌کنیم! مگر خدا ما را این گونه نیافریده! مگر این بدن طبیعی ما نیست! 

این چیزی بود که امروز فکرم را سخت به خود مشغول کرده است.

من تفاوت دختر و پسر را با پسر یازده ساله ام در میان گذاشته ام. عکس العملش دور از انتظارم بود.( عاقلانه و منفعل) خوشحالم که توانستم بگویم دخترها پریود می شوند برای همین از پوشک ( یا همان نوار بهداشتی) استفاده می کنند.



  • saba saba

شنبه هورمونی

saba saba | شنبه, ۷ ارديبهشت ۱۳۹۸، ۱۱:۳۱ ب.ظ | ۲ نظر
آدم هم موجود عجیب و غریبی است. وقتی به بدن خودت و تغییراتش فکر می کنی نزدیک است دو تا شاخه چند شاخه در بیاوری. به نظرم اختیار آدم دست موجودات ریز درون بدن است. موجوداتی که دکترها اسمش را گذاشته اند هورمون. این هورمون های لعنتی در زنان فعال تر و خرابکارتر از هورمون های مردانه هستند شاید. هنوز مرد نشده ام که بدانم کدام مخربتر است. ولی من از روی کشفیات و حسیات خودم می گویم بدجنس تر از این موجودات نمی دانم چه شکلی وجود ندارد. همه چیز زندگی ات را دستشان می گیرند، موش می دوانند توی کارهایت و با فعالیت هاشان حالت را در برخورد با دیگران چنان قارآشمیش می کنند که طرف از تو بیزار می شود. پس نقش موثری در ایجاد تنفر دارد. 
تازه خیلی هم بهشان رو بدهی توجه کنی مثل الان من که کاملا زوم کردم ام رویشان نزدیک است بهت بگویند بمیر! بمیر! نه از آن بمیرهایی که زنده بمانی از آن بمیرهایی که حتما باید مردهِ مرده باشی.
لعنتی! اصلا ولش کنیم. تازه دارد سیخونک می زند که تو مگه قرار نبود خودکشی کنی. هر ماه تصمیم می گیری و بعد نمی کشی! 
زهی خیال باطل هورمون جان! تو هم عمرت چندان بلند نیست دو روز دیگر که فرجه عمرت قرمزت سر آمد من به ریش نداشته ات می خندم. من بمیرم مردن که آسان است زندگی کردن هنر است که من می خواهم هنرمند بزرگی باشم.

...
آخ دلم خنک شد. دیدید چطور پوزه اش به موکت مالیده شده. اووووفیش! 



  • saba saba