می نویسم، پس هستم

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «ایده ذهن خوانی» ثبت شده است

شور و شوق

saba saba | يكشنبه, ۲۳ تیر ۱۳۹۸، ۰۷:۳۹ ب.ظ | ۰ نظر

اینجا چیزی که داریم یک خرس خیاط درست و حسابی است که امروز توانایی دوخت لباسی زیبا را در خود کشف کرده است. خرس خیاط از بس هیجان زده است تمام روز را کار کرده است روی لباس جدید. سر شانه های لباس دوخته شده است اما فقط خود خرس خیاط می داند که این لباس است. هر کس که نگاه کند یک پارچه ی سیاه و سفید با لکه های آبرنگی می بیپند که بیشتر شبیه کیسه ی برنجی است تا لباس با مدل جدید. 

خرس خیاط هم چون دل توی دلش نیست به نظرات عجولانه ی دیگران وقعی نمی گذارد و می رود پی مهیا کردن وسایل مورد نظر دیگر که مهمترینش ایده و فکر است و بعد پیاده کردن ایده روی پارچه. که کار، کار خودِ خودِ خرس خیاط است. بهتر از او کسی نمی تواند ایده اش را اجرا کند.

خرس خیاط می داند که عجله هم نباید بکند فقط باید ثابت قدم باشد و در راه نماند. همین کافی است.
خرس خیاط حالا نشسته تا استراحت بین راهی اش را به آخر برساند و دنبال بهترین ها برای ادامه باشد. شور و شعف وصف نشدنی در جانش دویده که به عاشق شدن پهلو می زند. 

این حس ناب را اگر کشف کرده باشید زندگی تان گلباران است با عطر و بوی اردیبهشتی و نوای یپانوی فرانتس لیست. 

زنده باد خلق کردن!
  • saba saba

ذهن تاب

saba saba | شنبه, ۱ تیر ۱۳۹۸، ۰۷:۱۵ ب.ظ | ۰ نظر

دنیا به این بزرگی، به این عظمت و شگفتی. با این همه آدم های جورواجور متفاوت در ظاهر و شخصیت. چرا آدم های مناسب هر فرد این قدر نایاب هستند! چرا وقتی یک حرفی می زنی که دلت میخواد طرف مقابل دقیقا آن گونه که  منظورت هست، بفهمه ، پس چرا نمی فهمه!!! 

چرا نمیشه دو تا آدم فکرها و ذهنیت هاشون و کلا هر چی تو کله دارند را با موافقت همدیگه، به صورت صوتی یا تصویری با هم مشترک بشن!!! 

وقتی به چیزی فکر می کنی طرف مقابل فقط با گرفتن دستت و لمس نبضت وارد ذهنت بشه و هر آنچه اونجاست رو به صورت تری دی روی صفحه ی بزرگی توی ذهن خودش ببینه! 

اسمش رو می ذاریم «ذهن‌تاب»!

محشر میشه به نظرم!!!



خوب این فعلا در حد ایده است و فانتزی! ولی یکی بیاد به من بگه من چه مرگمه که هیچکی حرفمو نمی فهمه. البته قبلا به این پاسخ ها رسیدم:

چون زیاد کتاب می خونی و مردم کتاب نمی خونن.

چون کوتاه و مختصر حرف می زنی و درک مطلبت نیاز به فکر زیاد داره و مردم از فکر کردن فراری هستن. هر کاری می کنند که فکر نکنن.

چون توقعت خیلی بالاست.

چون مبهم حرف می زنی.

و بالاخره 

چون مشکل از خودته عزیزم. تو نمی فهمی نه مردم!!! :(



...

فکر کنم گزینه آخر درست باشه.


...

میشه لطفا یکی بیاد ذهن تاب اختراع کنه!!! لطفا!!!

  • saba saba